راهنمای جامع برای گوش دادن فعال

گوش دادن فعال

گوش دادن : ساده به نظر می رسد – ما آن را بدون تلاش انجام می دهیم. اما این نیز چیزی است که باعث می شود آن را بدیهی بدانیم.
خیلی اوقات، ما به جای اینکه واقعاً به حرف طرف مقابل گوش دهیم، منتظر نوبت خود هستیم تا صحبت کنیم یا به این فکر کنیم که بعداً چه بگوییم. برای از بین بردن این عادت، به نمایندگان فروش که طی سال‌ها به من گزارش داده‌اند، یک مهارت بسیار خاص را آموزش داده‌ام : گوش دادن فعال.

آنچه در این مقاله می آموزید :

گوش دادن فعال چیست؟

گوش دادن فعال، نوعی ارتباط است که هدف آن دستیابی به درک متقابل بین دو یا چند طرف است. معمولاً در مشاغلی مانند تدریس، مربیگری و فروش استفاده می شود. با گوش دادن فعال، هر دو طرف با شنیدن نیازها، نیاز ها و خواسته های خود از ارتباط سود می برند.
گوش دادن فعال مهم است زیرا هدف آن دستیابی به نقاط مشترک بین دو یا چند طرف است. در فروش، گوش دادن فعال ضروری است، زیرا اگر تا پایان مکالمه در مورد مشکل و راه حل توافق نداشته باشید، فروش چیزی تقریبا غیرممکن است.
اما گوش دادن فعال به این سادگی نیست که گوش هایمان را روشن کنیم و هر چیزی را که می شنویم مثل مرغ مقلد به طرف مقابل تکرار کنیم. چارچوبی برای انجام خوب گوش دادن فعال وجود دارد، و در بخش بعدی شما را از طریق آن راهنمایی خواهم کرد.

چارچوب گوش دادن فعال

همانطور که ما سعی کردیم بازاریابان را متقاعد کنیم که آنها باید روش جدیدی از بازاریابی را اتخاذ کنند، با استفاده از این چارچوب سه مرحله ای به عنوان یک راهنما، کاوش عمیق در نیازهای مشتریان بالقوه با سؤالات بعدی مرتبط با ارزش یافتم.

1. نیازهای مشتری بالقوه را بشناسید.

بیایید یک لحظه صادق باشیم: گاهی اوقات در طول یک مکالمه، به یک کلمه یا موضوع خاص گوش می دهیم که کاملاً به فکر بعدی ما می رسد.
اگرچه این بی‌ادب، توهین‌آمیز یا مشکل‌ساز نیست، توانایی ما را برای گفت‌وگوهای تفکر برانگیز محدود می‌کند.
وقتی فروشندگان این کار را انجام می دهند، به ویژه، مشتریان بالقوه می توانند آن را احساس کنند، و به این نتیجه می رسند که نماینده صرفاً می خواهد چیزی را به آنها بفروشد، صرف نظر از اینکه آنها به آن نیاز دارند یا نه. این یک مارپیچ رو به پایین است که معمولاً به جایی نمی رسد.
اما بهترین فروشندگان جور دیگری گوش می دهند. آنها فیلمنامه (و شاید حتی برنامه کاری خود) را فراموش می کنند و واقعاً به کلمات و احساساتی که یک مشتری بالقوه در زبان، لحن صدا، حالات چهره و زبان بدن خود منتقل می کند گوش می دهند.
با مشاهده سرنخ‌های شنیداری، بصری و فیزیکی و همچنین سخنان مشتری احتمالی، یک فروشنده می‌تواند واقعاً شروع به درک وضعیت اسفناک مشتری خود کند و خود را به جای خریدار قرار دهد.
و این نوع گوش دادن – گوش دادن فعال – می تواند با تشویق افراد بالقوه برای باز کردن بیشتر، تقویت اعتماد و تعهد، تفاوت بزرگی ایجاد کند.
بنابراین، وقتی با یک مشتری بالقوه تلفنی یا در یک جلسه هستید، حواس‌پرتی‌های اطرافتان را نادیده بگیرید، فیلمنامه را دور بریزید، دیگر نگران چیزی نباشید که قرار است بعدا بگویید و واقعاً توجه کنید.

2. درک خود را از نیازهای مشتری بالقوه تأیید کنید.

این مرحله مهم اغلب نادیده گرفته می شود. بعد از اینکه مشتری بالقوه خود را بازنویسی کردید، به سادگی بپرسید “آیا من آن را به طور موثر ارتباط برقرار کردم؟” یا “آیا معتقدید که من آنچه را که با من در میان گذاشته اید را می فهمم؟” اگر مشتری بالقوه بگوید «نه»، اکنون این فرصت را دارید که درک خود را با پرسیدن «آیا می‌توانید برای من روشن کنید که چه چیزی را از دست داده‌ام یا اشتباه کرده‌ام؟»
توجه داشته باشید که چگونه این سؤالات فرصتی برای آنها ایجاد می کند تا به شما بازخورد صادقانه بدهند. در مقابل، من توصیه نمی کنم که بگویید “آیا این منطقی است؟” یا “میشه بهتر توضیح بدی؟” یا هر سوال دیگری که سرزنش را به گردن مشتری برای عدم برقراری ارتباط موثر می اندازد.
میشل آدامز، معاون آموزشی گوردون می‌گوید: «وقتی آن را میخکوب می‌کنید، آن را می‌دانید و طرف مقابل به شما می‌گوید که با گفتن جملاتی مانند: «بله! همین است!» یا «دقیقاً، شما آن را میخکوب کردید». اگر گوش دادن فعال خود را از دست بدهید، آن‌ها این را با این جمله به شما خواهند گفت: «خب، نه، اینطور نیست. بیشتر شبیه این است…» وگرنه به شما نگاه می کنند که انگار دیوانه هستید.»
هنگامی که در این بخش از فرآیند خوب شوید، می‌توانید یک سوگیری تأیید در ذهن مشتری احتمالی خود ایجاد کنید. با تکرار آنچه این شخص گفته است و سپس تأیید اینکه شما در همان صفحه هستید، سوگیری تأیید شروع به شکل گیری می کند و اعتماد شروع به توسعه می کند.

3. درک خود را از نیازهای آنها روشن کنید.

بعد از اینکه تأیید کردید که مشتری بالقوه را درک می کنید، گام بعدی شما این است که سؤالات بعدی را بپرسید.

در برابر وسوسه پرسیدن سؤالات بسته که ممکن است مشتری بالقوه فکر کند که شما فقط به فروش علاقه دارید مقاومت کنید. در عوض، توصیه می‌کنم یک سوال با پایان باز بپرسید که مشتری بالقوه شما را تشویق کند تا در مورد اهداف، چالش‌ها و برنامه‌های فعلی‌اش بیشتر به اشتراک بگذارد.

همانطور که سائول مک لئود اشاره می کند، سوالات باز به فرد اجازه می دهد تا آنچه را که فکر می کند با کلمات خود بیان کند. اگر سوال درستی بپرسید، مشتریان احتمالی ممکن است خودشان به نتایج درستی برسند، مشکل خودشان را حل کنند، یا حداقل شروع به این باور کنند که راه حلی برای کمک به حل مشکلاتشان وجود دارد. حتی ممکن است به این نتیجه برسند که راه حل شما درست است. علاوه بر این، با واداشتن مشتری احتمالی خود به تفکر انتقادی در مورد وضعیت خود (با صدای بلند)، شانس بیشتری برای کشف دلایل قانع کننده ای دارید که مشتری شما از شما خرید می کند (یا نخواهد کرد).
این چارچوب گوش دادن فعال ابزارهای اساسی را در اختیار شما قرار می دهد تا در تماس بعدی خود به طور فعال گوش دهید، اما تکنیک های زیر به شما کمک می کند از خط پایان عبور کرده و معامله را ببندید.

تکنیک هایی برای بهبود گوش دادن فعال شما

1. شدت لحن را تنظیم کنید.

قبل از شروع مکالمه، به وضوح آنچه را که شما و طرف مقابل صحبت می کنید، بیان کنید. این باید سطح انتظارات خود و آنها را به گونه ای تنظیم کند که هیچ یک از طرفین احساس کنند که زمانشان ضعیف سپری شده است. به یاد داشته باشید، گوش دادن فعال در مورد درک متقابل است، و چه راهی بهتر از تنظیم لحن در ابتدا برای رسیدن به این هدف؟

2. روی زبان بدن تمرکز کنید.

زبان بدن چیزی را می گوید که صدا نمی تواند. این به هر دو صورت است – نحوه استفاده از زبان بدن می تواند بر مکالمه تأثیر بگذارد و همچنین به شما نشان دهد که چگونه آنها چه احساسی دارند. حتما به چشم ها، حالات صورت و حرکات بدن آنها توجه کنید. اما همچنین نبض انرژی را که نشان می دهید حفظ کنید. حفظ یک رفتار باز، آرام و علاقه مند می تواند راه درازی برای رسیدن به نقاط مشترک داشته باشد.

3. ارتباط بین مفاهیم را بیابید.

گوش دادن فعال به جای گوش دادن برای پاسخ، بر شناسایی نیازهای طرف مقابل و ایجاد مسیری رو به جلو، با هم تمرکز می کند. یافتن ارتباط بین مفاهیم نه تنها به طرف مقابل نشان می‌دهد که به آنها گوش می‌دهید، بلکه شما را به عنوان یک متخصص در زمینه کاری خود با تجربه فراوان در حل موفقیت‌آمیز مشکلاتی مانند آنها نشان می‌دهد.

4. به جای اختلاف به دنبال فرصت ها باشید.

قضاوت سریعترین راه برای رسیدن به بن بست در مکالمه است. حتی اگر مطمئن هستید که مشتری بالقوه انتخاب ضعیفی دارد، سعی کنید گفتگو را به روشی مثبت به سمت فرصت ها هدایت کنید. به عنوان مثال، سؤالاتی را در مورد اینکه چه چیزی آنها را به تصمیمات خود سوق داده و از چه منابعی برای تأیید آنها استفاده کرده است، در نظر بگیرید. سپس فرصتی را برای نگاه کردن به محصول یا خدماتی که می فروشید از طریق همان لنز ارائه دهید.

در مرحله بعد، اجازه دهید به چند نمونه از گوش دادن فعال نگاه کنیم و چارچوب و تکنیک ها را در عمل ببینیم.

5 مثال از گوش دادن فعال

در اینجا چند سناریو وجود دارد که گوش دادن فعال در آنها به ویژه مفید است، و نحوه اعمال آن در این شرایط.

1. رسیدگی به مقاومت اولیه در تماس فروش.

بهترین راه برای جلوگیری از اعتراض، پیش‌بینی و رسیدگی فعالانه به آن است. استفاده موثر از گوش دادن فعال می تواند به شما در انجام این کار کمک کند.
با این وجود، به ندرت پیش می‌آید که بتوانید هر اعتراضی را قبل از بسته شدن زمان پیش‌بینی کرده و به آن رسیدگی کنید. نگران نباشید – گوش دادن فعال در اینجا نیز می درخشد.
من به فروشندگان توصیه می‌کنم که در اوایل فرآیند فروش از گوش دادن فعال استفاده کنند تا به مشتریان بالقوه ارتباط برقرار کنند که واقعاً به آنها گوش می‌دهند و به آنها کمک می‌کنند – نه اینکه فقط چیزی به آنها بفروشند.
در اینجا ممکن است یک مکالمه اولیه به نظر برسد.
مشتری بالقوه: من واقعاً برای X به کمک نیاز ندارم.
فروشنده: بنابراین، شما با X احساس خوبی دارید و به دنبال هیچ کمکی برای آن نیستید. می توانید در مورد آن بیشتر بگویید؟
مشتری بالقوه: خوب … من زمان زیادی ندارم.
فروشنده: به نظر می رسد من شما را در وسط چیزی گرفتار کردم و زمان شما کم است.
مشتری بالقوه: بله، اما فکر می کنم چند دقیقه وقت دارم.
فروشنده: باشه من اغلب یکی از معدود چیزها را در موقعیت‌هایی مانند موقعیت شما می‌شنوم: A، B، و گاهی اوقات C. اگر هر یک از آن‌ها مرتبط هستند، ایده‌هایی دارم که می‌توانم با شما در میان بگذارم که ممکن است برایتان ارزشمند باشد. شاید بتوانیم چند دقیقه با هم صحبت کنیم و زمانی که وقت بیشتری دارید، جلسه دیگری را برنامه ریزی کنیم؟
اغلب اوقات، فروشندگان عجله دارند تا سؤال دیگری را مطرح کنند یا ارزش آنها را مطرح کنند. با تکرار آنچه که مشتری بیان کرده است (هم کلمات و هم احساسات) و درخواست توضیح، نشان می دهید که فعالانه به آنها گوش می دهید. این راه را برای شروع سوال پرسیدن یا ارزش موقعیت یابی باز می کند.

2. شناسایی راه حل برای چالش ها.

شاید بهترین زمان برای استفاده از گوش دادن فعال زمانی باشد که مشتری بالقوه چالشی را که با آن روبرو است را آشکار کند.
در اینجا یک مثال است:

مشتری بالقوه: من بسیار ناامید هستم که امسال به هدف A نرسیدیم. ماه گذشته به همه چیز فکر کردم. این واقعا ما را به عقب انداخت. بدتر از آن، من فقط گیر کرده ام که سال آینده چه کنم.

فروشنده: هوم می بینم. می توانم ببینم که چقدر ناامید کننده خواهد بود.

مشتری بالقوه: آره

فروشنده: بنابراین، به نظر می رسد برای شما واقعاً مهم است که امسال به هدف A برسید. زمانی که امسال به آن نرسیدید واقعاً شما را به عقب برگرداند و در مورد کارهای متفاوتی که در سال آینده انجام دهید دچار مشکل هستید.
درست متوجه شدم؟

مشتری بالقوه: بله. دقیقا درسته.

فروشنده: خوب، در نظر دارید سال آینده چه کار کنید؟

مشتری بالقوه: خوب، ما اجرای طرح B را در نظر گرفته ایم. اما، با توجه به اینکه هنوز نمی دانیم چگونه طرح B را اجرا کنیم، مطمئن نیستم که کار کند. ما فقط مهارت های مناسبی در تیم خود نداریم.

فروشنده: آیا به این فکر کرده اید که از کسی که طرح B را در شرکت های دیگری مانند شما اجرا کرده است، مشاوره بگیرید؟

مشتری بالقوه: به نظر می رسد ایده خوبی باشد.

3. خلاصه کردن یک تماس اکتشافی.

اگرچه هرگز زود نیست که اهداف و چالش‌هایی را که یک مشتری بالقوه با شما به اشتراک گذاشته است، همدلی کنید، درک خود را تأیید کنید و بیشتر بررسی کنید، اما من متوجه شدم که پایان یک مکالمه اکتشافی زمان خوبی برای نشان دادن این است که آنها را شنیده‌اید.

فروشنده: ما به موقع می آییم. اگر منطقی باشد می توانیم زمان بیشتری را برنامه ریزی کنیم. اما، در این مرحله، پیشنهاد می‌کنم آنچه را که امروز در مورد آن بحث کرده‌ایم مرور کنیم.

مشتری بالقوه: این عالی خواهد بود.

فروشنده: همانطور که متوجه شدم، هدف فعلی شما A است. برای رسیدن به هدف خود، طرح B را اجرا کردید – طرحی که امسال علیرغم بهترین تلاش شما جواب نداد. شما پیش‌بینی می‌کنید که چالش C ممکن است بار دیگر مانع اجرای طرح B و دستیابی به هدف A در جدول زمانی D و بودجه E شود.

مشتری بالقوه: دقیقاً درست است. خلاصه چشمگیر، در واقع.
فروشنده: ما همچنین بحث کردیم که چگونه طرح F – یکی از اجزای راه حل ما – می تواند به شما در غلبه بر چالش C کمک کند.

مشتری بالقوه: خوب… مطمئن نیستم که طرح F را کاملاً درک کرده باشم.

فروشنده: باشه ما برخی از جنبه های طرح F را مرور کردیم، اما موافقم که به طور کامل آن را پوشش نداده ایم. در تماس بعدی ما، آیا می‌خواهید به طرح F عمیق‌تر بپردازید، واقعاً آن را ترسیم کنید و مطمئن شوید که کاملاً موافق هستیم که این طرح به شما در دستیابی به هدف A کمک می‌کند؟

مشتری بالقوه: عالی به نظر می رسد. ممنون از کمکتون تا الان.

فروشنده: خوش آمدید. چه زمانی می خواهید تماس بعدی ما را برنامه ریزی کنید؟

4. بستن کسب و کار

دیو کورلان تکنیک بستن مورد علاقه من را ابداع کرد: اگر در طول فرآیند فروش خود همه چیز را به درستی انجام داده اید، بسته شدن باید اتفاقی باشد که اتفاق می افتد. اگر به کمی تلنگر نیاز دارید،این روش ساده ترین راه برای درخواست است.

همانطور که دیو در کتاب فروش پایه خود توضیح می دهد، سه سوال در نزدیکی غیر توهین آمیز وجود دارد:

آیا معتقدید که من مسائل، مشکلات و نگرانی های شما را درک می کنم؟
آیا معتقدید که من/ما تخصص لازم برای حل موثر مشکل شما را داریم؟
آیا کمک من/ما را می خواهید؟
همانطور که می بینید، اگر می خواهید از این رویکرد بسته شدن استفاده کنید، گوش دادن در طول فرآیند فروش و همچنین تأیید درک، مراحل ضروری هستند.

اما حتی زمانی که یک فرآیند فروش عالی را اجرا کرده اید، مشتریان بالقوه همیشه پس از هر یک از این سوالات با یک “بله” تاکیدی پاسخ نمی دهند. این زمانی است که گوش دادن فعال می تواند یک بار دیگر بسیار مفید باشد.

مشتری بالقوه: من کاملاً مطمئن نیستم که شما تخصص مناسبی دارید. من نگران هستم که شما بهترین ارائه دهنده برای شرکتی مانند ما نیستید.

فروشنده: باشه بگذار مطمئن شوم که متوجه شدم. شما نگران هستید که ما بهترین ارائه دهنده نباشیم. آیا رقیبی از ما وجود دارد که فکر می کنید ممکن است تجربه بیشتری در صنعت شما داشته باشد؟

مشتری بالقوه: خوب، نه چندان در این صنعت، اما آنها تجربه بیشتری با فرهنگ هایی مانند فرهنگ ما داشته اند. حداقل، این نظر من است.

فروشنده: پس بیشتر به فرهنگ سازمان شما مربوط می شود تا صنعت شما؟

مشتری بالقوه: بله. دقیقا.

فروشنده: اما به نظر می رسد که بقیه اعضای تیم ممکن است کمی با شما مخالف باشند؟

مشتری بالقوه: کمی می تواند دست کم گرفته شود. برخی از همکاران من از کاری که قبلاً برای ما انجام داده اید بسیار تمجید می کنند.

فروشنده: می بینم. بنابراین، به نظر می رسد که شرکت من چند طرفدار بزرگ در بین تیم شما دارد. و ما مطمئناً در طول این سال ها کمک زیادی به آنها کرده ایم. اما شما فکر می کنید که رقیب ما با توجه به فرهنگ سازمان شما برای کمک به شما مناسب تر است. آیا اگر بتوانم به شما نشان دهم که برای شرکت های دیگر با فرهنگ مشابه شما چه کرده ایم، کمک خواهد کرد؟

مشتری بالقوه: بله. من فکر می کنم که این تصمیم گیری را بسیار آسان تر می کند.

فروشنده: اگر بتوانم این کار را به طور موثر انجام دهم، آیا ما را به جای شرکت دیگر استخدام می کنید تا به شما کمک کنیم؟

مشتری بالقوه: بله.

بهبود مهارت های گوش دادن فعال

همانطور که از این مثال ها می بینید، گوش دادن فعال مهارتی است که تقریباً در هر مرحله از فرآیند فروش، از اولین تعامل تا پایان معامله، می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

حساب کاربری ندارید؟

برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.