مدیریت و آشنایی با انواع سطوح و وظایف مدیریتی

انواع سطوح و وظایف مدیریتی

مقدمه

تعریف مدیریت

مفهوم مدیریت ، یکی از مهم ترین متغیرها در مطالعه سازمان ها و شرکت ها است که در مورد تعریف آن اجماع وجود ندارد. بسیاری از نویسندگان بسته به رویکرد و جهت گیری ، مدیریت را به روش های مختلف تصور کرده اند.

مدیران در یک سازمان معرفی می شوند تا به چنین سازمانی در تحقق اهداف خود کمک کنند. از این رو ، آقای استونر (1982) ، مدیریت را برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری و کنترل تلاش های اعضای سازمان ، استفاده از منابع سازمانی برای دستیابی به اهداف اعلام شده سازمان تعریف می کند.

مدیران، فعالیت های سازمانی را آغاز می کنند ، از منابع سازمانی استفاده می کنند ، منابع بودجه ای را اختصاص می دهند و ارزیابی عملکرد فعالیت های مدیریتی خود را انجام می دهند. بنابراین مدیران در سطوح مختلف فعالیت های سازمانی/عملیاتی رهبری را ارائه می دهند.

انواع سمت های مدیریتی

مدیریت خط اول (First-Line Management)

این مدیران کار دیگران را که خود مدیر نیستند هماهنگ می کنند. کسانی که در سطح مدیریت خط اول هستند غالباً سرپرستان ، مدیران دفتر یا پیشگامان نامیده می شوند. اینها معمولاً ورودی فارغ التحصیلان اخیر هستند. زیردستان مدیر خط اول ممکن است بسته به وظایف خاصی که زیر واحد انجام می دهد ، کارمندان عادی ، بخش فروش ، منشی ، حسابداری و… باشند. به عنوان مثال تولید ، بازاریابی یا حسابداری .

مدیران خط اول طبق برنامه های ارائه شده توسط سرپرستان، مسئول اصول اولیه سازمان بوده و روزانه با زیردستان خود در تماس هستند .

مدیریت میانی (Middle Management)

مدیران میانی در بسیاری از سازمان ها به عنوان مدیران بخش ، مدیران کارخانه یا مدیر عملیات شناخته می شوند. برخلاف مدیران ردیف اول ، مدیران میانی فعالیت های مدیران دیگر را برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری و کنترل می کنند ، اما مانند مدیران خط اول ، تابع تلاش های مدیریتی مافوق هستند. مدیر میانی فعالیت یک واحد فرعی (به عنوان مثال بازاریابی) را هماهنگ می کند.

مدیریت ارشد  (Top Management)

 یک کادر کوچک مدیران ، که معمولاً شامل یک مدیر اجرایی ، مدیرعامل یا معاون است ، مدیران ارشد را تشکیل می دهند. مدیریت ارشد، مسئول عملکرد کل سازمان از طریق مدیران میانی است. برخلاف سایر مدیران ، مدیران ارشد به هیچکس جز صاحبان منابع مورد استفاده سازمان پاسخگو نیستند. البته ، مدیر سطح بالا برای انجام اهداف و مأموریت سازمان به کار همه افراد زیر مجموعه خود وابسته است.

سطح مدیریت و توابع مدیریت

 وظایف مدیریتی، برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری و کنترل توسط همه مدیران انجام می شود. با این حال ، زمان و تلاش اختصاص داده شده برای هر عملکرد بستگی به سطح مدیر در سازمان دارد. به عنوان مثال مدیران خط اول نسبت به مدیران ارشد زمان کمتری را صرف برنامه ریزی می کنند. با این حال ، آنها زمان و تلاش زیادی را صرف رهبری و کنترل می کنند. در سطوح بالا در سازمان ، زمان بیشتری صرف برنامه ریزی و زمان کمتری برای رهبری صرف می شود. مقدار زمان و تلاش اختصاص داده شده برای سازماندهی و کنترل معمولاً در همه سطوح مدیریت برابر است.

مدیریت و فعالیت های مدیریتی

مدیریت، فرآیندی از فعالیت های پیچیده مشکل ساز در یک سازمان است که بر پردازش اطلاعات و اجرای فعالیت های مربوط به دستیابی به اهداف سازمان تأثیر می گذارد. فعالیت های انجام شده توسط مدیران در سازمان ها عبارتند از:

1. تعیین هدف برای یک حوزه معین از فعالیت تجاری در یک سازمان.

2. درک مشکلات و فرصت های سازمانی از بعد داخلی و خارجی عملکرد.

3. تشخیص پیامدهایی که ممکن است برای یک سازمان و فرصت های فعلی آن پیش بیاید.

4. واکنش های عملی به مشکلات و فرصت های فعلی.

5. تجزیه و تحلیل پیامدهای اقدامات توصیه شده.

6. انتخاب اقدامات جایگزین ترجیحی.

7. برنامه ریزی و بودجه بندی برای اقدامات جایگزین انتخاب شده.

8. هدایت و رهبری گروه های اجرایی ، ارتباط موثر ، انگیزه و نظارت.

9. اندازه گیری عملکرد سازمان در ارتباط با اهداف تعیین شده.

10. ظرفیت نظارت مستمر ، بر روی روند کاری ، فرصت ها ، تهدیدها ، نفوذ و غیره هم در محیط کسب و کار و هم در فعالیت های عملیاتی داخلی.

انواع نقش های های مدیریتی

در سازماندهی های تجاری چهار نقش مدیریتی را می توان در سازمان ها مشخص کرد. این نقش های مدیریتی با سطوح مدیریتی خاصی در سازمان ها مطابقت دارد. این نقش های مدیریتی عبارتند از:

1. رهبر

مدیران نقش رهبری را در سازمان ها ایفا می کنند ، به ویژه هنگامی که گروه هایی را درون سازمان ها رهبری می کنند. در این شرایط ، نقش اصلی آن ها تأثیر بر اعضای گروه در جهت تعیین هدف و دستیابی به هدف است. آن ها ممکن است وظایف مربوط به وظایف مرتبط و اجتماعی را در سایر موارد انجام دهند تا اعضای گروه را در عمل تحت تأثیر قرار دهند. برخی دیدگاه های دیگر نشان می دهد که نقش های رهبری نیاز به نگرانی برای کارکنان و توجه به وظیفه یا مسئولیت دارد. رهبری مستلزم توانایی برقراری ارتباط موثر ، شناسایی مهارت ها در انسان ها ، ایجاد انگیزه در افراد و سنجش عملکرد است.

2. کنترل کننده

کنترل عمومی، فرآیند اطمینان از فعالیت های برنامه ریزی شده و فعالیت هایی است که اجرا می شوند. بنابراین ، کنترل مربوط به اندازه گیری عملکرد و انجام اقدامات اصلاحی است. مدیر اداری عملکرد کنترل را در یک سازمان ایفا می کند. برای مدیر بودن ، باید درک کاملی از متغیرهایی که برای موفقیت شرکت ها مهم هستند ، داشته باشید. در این نوع مدیریت، به مهارت نیاز است. در حالت مدیر، درحالیکه که از عناصر انسانی آگاه است ، اجازه نمی دهد که وفاداری ها و تأثیرات مشکلات شخصی؛ در روند کارها خللی ایجاد کند.

3. برنامه ریز

مدیر برنامه ریز نگران عملکردهای حال و آینده یک سازمان است. بنابراین ، او نگران عملکرد و اندازه گیری است. برنامه ریز، متعهد به بهینه سازی عملکرد آینده شرکت ها است ، هر چند از فرصت های آینده در تجارت شرکت ها استفاده کرده و شرکت را به سمت دستیابی به اهداف آینده شرکت هدایت می کند. برنامه ریز تحلیلی ، روشمند و آینده نگر است.

4. کارآفرین

مدیر کارآفرین یک ریسک پذیر است که قصد تعمیم پویایی داخلی فعلی یک شرکت به آینده را ندارد. در مفهوم واقعی کارآفرین کسی است که ریسک مالکیت مشاغل را بر عهده می گیرد و آن را برای اهداف سودآور مدیریت می کند. ویژگی مدیریتی کارآفرینانه تغییر استراتژیک با انعطاف پذیری و در نظر گرفتن سبدهای جایگزین مشاغل مورد نیاز است. با این حال ، یک مدیر کارآفرین ریسک تنوع بخشیدن به فعالیت های تجاری فعلی یک شرکت را بر عهده می گیرد.

خلاصه مقاله

رویدادهای چند سال گذشته نشان می دهد که سازمان های تجاری به رشد و پیچیدگی خود ادامه داده اند. درجات توسعه مدیران ، ساختارها ، سیستم های مدیریتی و فرآیندهای کاری در سازمان ها متفاوت است و این وضعیت، تفاوت هایی را در اثربخشی سازمان ایجاد می کند. در برخی از سازمان ها این اجزای ساختار سازمانی بسیار توسعه یافته و موثر هستند ، در حالی که در برخی دیگر درجه توسعه کم است و از نظر ساختاری، ناکارآمدی وجود دارد.

سبد خرید
ورود

حساب کاربری ندارید؟

برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.